سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] آن که به عیب خود نگریست ، ننگریست که عیب دیگرى چیست ، و آن که به روزى خدا خرسندى نمود ، بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نبود ، و آن که تیغ ستم آهیخت ، خون خود بدان بریخت ، و آن که در کارها خود را به رنج انداخت ، خویشتن را هلاک ساخت ، و آن که بى‏پروا به موجها در شد غرق گردید ، و آن که به جایهاى بدنام در آمد بدنامى کشید ، و هر که پر گفت راه خطا بسیار پویید ، و آن که بسیار خطا کرد شرم او کم ، و آن که شرمش کم پارسایى‏اش اندک هم ، و آن که پارسایى‏اش اندک ، دلش مرده است ، و آن که دلش مرده است راه به دوزخ برده . و آن که به زشتیهاى مردم نگرد و آن را ناپسند انگارد سپس چنان زشتى را براى خود روا دارد نادانى است و چون و چرایى در نادانى او نیست ، و قناعت مالى است که پایان نیابد ، و آن که یاد مرگ بسیار کند ، از دنیا به اندک خشنود شود ، و آن که دانست گفتارش از کردارش به حساب آید ، جز در آنچه به کار اوست زبان نگشاید . [نهج البلاغه]
سفیدرود

...دیده بودم کتابهای بی نام ونشان میخوانی. نگو سر وسری داشتی که آخر وعاقبتش به اینجا ختم شد.

ای دل غافل! می آمدی و به دایی حسین می گفتی. خوب. مارا داخل آدم حساب نکردی وحالا یک کاسه

پلوی داغ را آه می کشی... بکش کاس آقا! تو پشت میله ها و ما روی ایوان!

اسب را جابجا میکنم و کنار فانوس مینشینم و خیره میشوم به شاخ وبرگ درختان که باد را تاب نمی آورند.

ننه جانی پیله ابریشم می ریسد و پهلوی( یعنی: دوبیتی) غمناکی را زمزمه می کند. آقا بزرگ سر نماز ایستاده.

ادامه دارد...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط سفیدرود 92/1/27:: 3:52 عصر     |     () نظر